جشن شکوفه ها
یک شنبه ٣١ شهریور ٩٢
امروز اولین روز تحصیلی سپهر عزیزم بود.سپهر جونم چه زود بزرگ شدی عمه.ورودت به مدرسه مبارک باشه امیدوارم که همیشه موفق و سلامت و شاد باشی عزیزم.من و متین امروز صبح همراه اقای همسر از خونه اومدیم بیرون تا خومون رو به جشن شکوفه ها برسونیم.مامان بابای من و مامان بابای مامانش هم اومده بودن.وای که نوه چقدر عزیزه مخصوصا اولی و مخصوصا اقا سپهر.چقدرم جشن بچه ها قشنگ و جذاب بود دلم میخواست که منم جز اون مامانا بودم و متین به مدرسه میرفت. ان شالله که اون روزم میرسه.آخر جشن ناظم مدرسه گفت ما یه دانش آموز داریم که میخوایم بهش جایزه بدیم چون کل جز سی قرآن رو حفظ کردهو یهو اسم سپهر رو آورد قلبمون وایساد هم از هیجان و هم خوشحالی بعدم سپهر اومد جلوی صف و قرآن خوند و جایزه و تشویق و....بعدشم اومدیم خونه مامانو من متین رو سپردم و برگشتم خونمون تا ساک سفر رو ببندم.آخه فردا میخوایم با خانواده همسری بریم شمال.