جشن دندونی
چهارشنبه ٢٤ مهر ٩٢ مصادف با عید غدیرخم
ازوقتی که متین دندونا کوچولوش نیش زده دلم میخواست جشن دندونی بگیرم که فرصت نشد.اولش که رفتیم شمال بعدم جور نشد تا اینکه تصمیم گرفتیم روز عید غدیر جشن بگیریم.تمام دوهفته گذشته من به کمک مامانم و خواهرم و خانوم برادرم مشغول درست کردن تزیینات برای آقا متین بودیم.البته دو هفته که میگم شاید کلا چند ساعت به این امر رسیدیم چون ماشالله بچه ها اصلا وقتی برامون نمیزارن وقتی هم که همشون یه جا باشن فقط چند نفر لازمه که ازشون مراقبت کنه.خلاصه با همه این تفاسیر یه چیزایی درست کردیم شام هم خودم درست کردم .کیک هم که چندر روز قبل به ناتالی سفارش داده بودم و اینجوری شدکه امروز به این مناسبت دور هم جمع شدیم.البته متین با اینکه خوب خوابیده بود اما اصلا همکاری نکرد و نشد یه عکس خوب ازش بندازم .ولی در کل خدارو شکر که به همه خوش گذشت . متین عزیزم خیلی دوست دارم.دندونای نازتم مبارکت باشه پسر مامان.